« تو بگو | چشم ها راشسته ام جور دیگر دیده ام » |
باز باران این ترانه
کودکی ها کوچکی ها
باز بازی باز فریاد
اززمانه داد وبیداد
باز لبخند باز گریه
اه وحسرت ازدل ما
کیش عشقم پرزدردم
باز ماتم مات خویشم
چشم ها را شسته ام
جور دیگر دیده ام
شسته ام دیده ولیکن
دل بباید شسته از من
سرعالم درهمین است
وارهان از خویشتن چشم
توبجوی درسیرت خود
خوی ادم رسم خاتم
تو بشو تکرارزینب:’(🌹
هستی ات ویرانه گر شد
وصل یار وعشق اوشو …
فرم در حال بارگذاری ...